حاج آقاى ما از مرحوم آقاى بروجردى نقل مىکرد که ایشان می فرمود:
وقتى ما در نجف مشغول تحصیل بودیم، از ایران به آقایان نجف خبر رسید که مظفرالدین شاه مکرّر به خارج سفر مىکند و از خارجیها قرض میگیرد و در مقابل به آنها امتیاز مىیدهد. اگر این کار استمرار پیدا کند، تمام کشور در جریان این امتیازات از دست خواهد رفت و خوب است جماعتى بر کار شاه نظارت کنند تا اینگونه مسائل سبب سقوط مملکت نشود.
همه علماى نجف حتى مرحوم آسید محمد کاظم یزدى با پیشنهاد نظارت بر اعمال شاه موافقت مىکنند. مدتى بعد از سوى مرحوم حاج شیخ فضلالله نورى نامه اى مىآید که: صحبت است مجلسى درست شود و قوانینى براى آن مجلس تهیه شده است و من مواد آن قوانین را ملاحظه کرده ام و به جز یکى دو ماده، سایر مواد آن خلاف شرع نیست و آن یکى ـ دو ماده را هم اصلاح می کنیم. آقایان امضا کنند تا ما اجرا کنیم.
در اینجا بین مرحوم خراسانی و مرحوم سید یزدی اختلاف شد. مرحوم فرمود: حاج شیخ فضل الله، هم مجتهد است و به مبانى فقهى وارد است و هم عادل است و در جهات دینى قابل اعتماد است و هم خبرویّت دارد و به مسائل روز بصیر است. لذا ایشان به اعتماد حاج شیخ فضل الله امضا می کند.
مرحوم آسید محمد کاظم می فرماید: من باید تک تک این مواد را خودم ملاحظه کنم. اینجا بین عَلَمین تعارضى پیدا می شود. از طرف دربار، اطلاعاتى در اختیار مرحوم آسید محمد کاظم گذاشته مى شود و مخالفان دربار هم اطلاعات دیگرى به مرحوم مى سپارند و همین سبب شد کم کم فاصله و مشکلات میان عَلَمین زیاد شود.
درباره این سایت